|
جمعه 10 خرداد 1392برچسب:, :: 20:9 :: نويسنده : yasna
دو دقیقه سرم به کامپیوتر گرم شد بیخیال بازی بچه ها شدم یهو دیدم خواهرزاده ام خودشو خفه کرده بسکه من و صدا زده. گفتم چته تو دو دقیقه ولم نمیکنی؟ برگشته میگه :خوب یه سوال داشتم. گفتم بپرس. میگه خاله من شاه ندارم ولی میشه وزیرم و به جاش بذارم؟......... من بقیه بچه ها
دفعه بعدش یهو یکیشون داد زد گل گفتم چی شد خاله مگه فوتباله؟ میگه هیچی الان شاهش و زدم دیگه میتونم راحت بازی کنم چند دقیقه بعد یکیشون باز داد زد بیایید حرکت اخرم و ببینید میخوام ماتش کنم. منم ذوق کردم با خودم گفتم اینا هم واژه شطرنجی بلدن از سر ذوق پریدم ماچش کردم بعد وقتی به صفحه نگاه کردم تا حرکتش و وضعیت مهره ها رو ببینم دیدم دوتا سربازن اینم اون یکی رو زد
به خواهر زاده م میگم خاله تو که عددای فارسی و انگلیسی بلدی بشمار گفت:10 2 3 4 5 6 7 8 9 گفتم حالا انگلیسی میگه:بیر –ایکی-اوچ... اونم با یه لهجه خفن
بزرگه میگه خاله تو بازیت عالیه بیا با هم والیبال بازی کنیم میگم خاله دستم درد میکنه میگه خوب دستت درد میکنه نمیتونی شوت بزنی؟ میگم خاله والیبال چه ربطی به شوت داره؟ میگه :فعلا تو بیا دروازه ت رو معلوم کن نظرات شما عزیزان:
ثبت نشد؟؟
پرسیدم چند سالته؟بعدش دیگه خیلی باحال بود و خندیدم خوشبحالت چه حالی میکنی!!راستی منچ بازی میکردن یا شطرنج؟؟ بقیش هم یادم نیست پاسخ:من تازه15 رو تمومیدم سارگل
![]() ساعت21:32---13 خرداد 1392
ممنوم يسنا جونم عالي بودددددددددددددددددددددد
![]() چقد شطرنجشون خوب بود كككك
من اوووووووووووووووووووووووووومدم
پاسخ:خوش اومدییییییییییییی
داش گفتن تقریبا تیکه کلاممه اگه دوس نداری نمیگم
![]() هرجور تو بخوای ![]() آجی خوبه ![]()
نمیدونم نظر قبلیم ثبت شد یا نه ولی اگه بی اسم بود ماله منه!!
پاسخ:حالا قبلی چی بود؟؟؟؟؟؟؟/ ★ShOoR@N@K★
![]() ساعت23:26---11 خرداد 1392
یسی زودباش بگو امبر چ تو صیه ای کرد
خخخخخخخخخخ خیلی خندیدم :
سلام من کل پستاتو خوندم و خیلی خندیدم
sima
![]() ساعت21:41---10 خرداد 1392
مرسی خواهر زاده
اینا که دیگه آخرشن خدا تورو صبر بده تیشکررررررررر ![]()
![]() |